سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مظلومیت علی

                                        بسم الله الرحمن الرحیم

من احمد بن شعیب ابو عبد الرحمان نسائی ،قاضی حافظ مولف کتاب سنن {معروف به سنن نسائی یا المجتبی یکی از کتاب های شش گانه کهن حدیثی اهل سنت}هستم درسال 215 قمری در نساء خراسان به دنیا آمدم در سال 303 قمری در راه محبت به علی {علیه السلام }شهید شدم من شافعی مذهب هستم

سرنوشت من در دمشق رقم خورد در آنجا نا آگاهان کینه ورز نسبت به علی {علیه السلام}فراوان بودند در دمشق از من پرسیدند احادیثی از فضائل معاویه نمی گوئی؟ گفتم آیا به آن همه روایاتی که به دروغ درباره اش ساخته اند تا وی را هم ردیف علی {علیه السلام}کنند راضی نیستید تازه می خواهید احادیثی در برتری اش جعل شود؛  چه بگویم جز اینکه پیامبر(صلی الله علیه و سلم ) فرمود خدایا هرگز شکمش{معاویه} را سیر نکن. اهل دمشق مرا به شدت کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند من در مکه در اثر همین جراحات از دنیا رفتم {ولی قبل از مرگم } کتاب خصائص امیر المومنین علی بن ابی طالب {علیه السلام}را نگاشتم تا شاید خداوند آنان را با این کتاب هدایت شوند.

منابع اهل سنت:

  جمال الدین یوسف مزی (تهذیب الکمال ج1 وص 328ص 338 وص339)

 کتاب تهذیب التهذیب ج1ص36

تاج الدین سبکی(طبقات الشافعیه ج3 ص16) و ابن خلکان(وفیات الاعیان ج1ص77) و اسنوی(طبقات الشافعیه ج2 ص268 رقم الترجمة 1163) و ذهبی(تذکرة الحفاظ ج2 ص699 ).

علماء اهل سنت درباره من چنین می گویند:

تاج الدین سبکی :از استادم ابوعبدالله ذهبی پرسیدم آیا مسلم بن حجاج {مولف کتاب صحیح مسلم }به حدیث آگاه تر است یا نسائی؟گفت نسائی. پدرم که مقام پیشوایی {درحدیث }دارد هم این مطلب را تایید کرد

کتاب طبقات الشافعیه ج3 ص14

دارقطنی :هیچ کس را بر نسائی مقدم نمی دارم .

تهذیب الکمال ج1 ص334 .تاریخ الا سلام :وفیات (301-310ق)ص108

ابوعلی نیشابوری :نسائی بدون تردید در حدیث شناسی پیشواست.

تهذیب الکمال ج1 ص333 .تاریخ الا سلام :وفیات (301-310ق)ص108

ذهبی : نسائی در شناخت احادیث و رجال از مسلم {صاحب صحیح مسلم }و ابو داود {صاحب سنن}وترمذی { صاحب سنن} ماهرتر است.

سیر اعلام النبلاء ج14ص133 رقم ترجمة 67

ابن حجر عقسلانی (اهل سنت) درباره کتاب من چنین می گوید:

کتاب خصائص شامل ترین کتاب حدیثی در مناقب علی {علیه السلام}است که که با سندهای خوب توسط نسائی نگاشته شده است...در حق هیچ کدام از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و سلم )به اندازه امام علی {علیه السلام}فضائل و مناقب ،با سندهای خوب نقل نشده است.

فتح الباری بشرح صحیح البخاری ج7 کتاب فضائل الصحابه،ص61وص71

 


مظلومیت علی

منتخب خصائص علی علیه السلام از کتاب خصائص نوشته خودم

حدیث 1:

 

سمعت علیا یقول : أنا أول من صلی مع رسول الله( صلی الله علیه و سلم ).

به هفت طریق (یا اول  من اسلم ).

 

علی  (علیه السلام)فرمود :من نخستین کسی هستم که با رسول خدا (صلی الله علیه و سلم )نماز گزاردم (اسلام آوردم).

 

مسند احمد 2/165 ح1191 و1192.مستدرک حاکم 3/112 .معجم  اوسط طبرانی 2/444 ح 1767

...

 

حدیث 7:

 

قال علی :انا عبدالله  واخو رسول الله (صلی الله علیه و سلم )و انا صدیق الاکبر لا یقولها  بعدی الا کاذب صلیت قبل الناس بسبع سنین.

 

علی  (علیه السلام)فرمود:منم بنده خدا و برادر رسول او منم صدیق اکبر .این اوصاف را غیر از من جز دروغگو نمی گوید من هفت سال پیش از دیگران نماز گزاردم .

 

فضائل احمد 78/117 .سنن ابن ماجه 1/44 ح120 .تاریخ طبری 2/310. مستدرک حاکم 3/111 ...

 

حدیث 10:

 

ان النبی (صلی الله علیه و سلم )کان عنده طائر فقال :اللهم ائتنی بأحب خلقک إلیک یاکل معی من هذا الطیر.

فجاء أبوبکر فرده و جاء عمر فرده و جاء علی فأذن له .

 

نزد پیامبر پرنده ای بود حضرت دعا کردند که خدایا محبوب ترین آفریده ات رانزد من بفرست تا با من این پرنده را تناول کند.ابوبکر آمد پیامبر وی را نپذیرفت عمر آمد حضرت وی را نپذیرفت و علی (علیه السلام)آمد به او اجازه داد .

 

سنن ترمذی 5/636 ح3721 .مستدرک حاکم 3/131

 

حدیث 11:

 

. . . و لما نزلت- زاد هشام –( إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ) دعا رسول الله (صلی الله علیه و سلم )علیا وفاطمه وحسنا وحسینا فقال :اللهم هؤلاء اهلی .

 

زمانی که آیه تطهیر نازل شد (به روایت هشام )پیامبر  علی وفاطمه وحسن وحسین را فرا خواند و فرمود خدایا اینان اهل من هستند.

 

سنن ترمذی 5/638 ح3728 .تقسیر طبری 22/6ح8 .مستدرک حاکم 3/108 و147و150.

 

حدیث   14 {با9 سند}

. . . قال (علی)فان رسول الله (صلی الله علیه و سلم )بعث{یوم الخیبر}ابابکر وعقد له لواءفرجع وبعث عمر عقد له لواء فرجع بالناس فقال رسول الله (صلی الله علیه و سلم )لأعطین الرایة رجلا یحب الله ورسوله ویحبه الله ورسوله لیس بفرار. . .

علی علیه السلام :رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم )روز خیبرپرچم را به دست  ابابکرداد و و او را روانه  میدان کرد پس باز گشت سپس پرچم را به دست عمر داد او هم همراه لشکر بازگشت پس رسول خدا فرمود :پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد وخدا و رسولش نیز او را دوست دارند{در حدیث 23 جمله یقاتل جبرئیل عن یمینه ومیکائیل عن یساره هم وجود دارد} واو هرگز از میدان نمی گریزد.{سپس پرچم را به من دادند}

مسند احمد ج2ص168   سنن ابن ماجه ج1ص43ح117 مستدرک حاکم ج3 ص37

 

حدیث 24

. . . و بعث ابابکر بسورة التوبةو بعث علیا خلفه فأخذها منه فقال:لایذهب بها الا رجل هو منی و أنا منه ....

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم ) ابابکر را برای ابلاغ سوره توبه فرستاد سپس علی (علیه السلام)راپی او روانه کرد تا آن را از ابوبکر بگیرد وابلاغ کند پیامبر در این مورد فرمودند :این سوره را جز مردی که ازمن است ومن از اویم نمی بردوابلاغ نمی کند. ...

ودعا رسول الله (صلی الله علیه و سلم )الحسن والحسین وعلیا وفاطمة فمد علیهم ثوبا فقال :(اللهم هولاء   

 أهل بیتی فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا)....

...رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم )حسن وحسین و علی وفاطمه  را فرا خواند و پارچه ای بر روی آنها انداخت و فرمود :خدایا اینان اهل بیت من هستند از آنان رجس و پلیدی را ببر واز هرگونه آلودگی پاکشان کن...

....و سد ابواب المسجد غیر باب علی ...

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم )درهای {خانه های همسایه مسجد که به مسجد باز می شد }را بست به غیر از در خانه علی (علیه السلام).

مسند احمد ج5ص178ح3062 .3063    صحیح مسلم ج3 ص 1433 .و ج 4 ص1872  سیره ابن هشام ج2ص334  طبقات ابن سعد ج2 ص110  سنن بیهقی ج9ص131

 

حدیث 31  و71

عن علی قال :..فتغیر وجه النبی(صلی الله علیه و سلم )ثم قال :یا معشر قریش والله  لیبعثن الله  علیکم رجلا منکم قد امتحن الله قلیه للایمان فلیضربنکم  علی الدین او یضرب بعضکم .فقال ابوبکر :أنا هویا رسول الله ؟قال :لا.فقال عمر أنا هو یا رسول الله ؟قال  لا ولکن ذلک الذی یخصف النعل .و قد کان أعطی علیا نعله یخصفها.

 

... {قریش تقاضای برگرداندن بردهای مسلمان که به پیامبر پناهنده شده بودند را کردند پیامبر ازابوبکر و عمر نظر خواستند وآن دو قریش را تأیید کردند} فتغیر وجه النبی یعنی رنگ چهره پیامبر{در اثر ناراحتی  از پاسخ ابوبکر و عمر}تغییر کرد و رو به قریش فرمودند :ای گروه قریش به خدا سوگند خدا مردی از شما را برای سرکوبی شما برمی انگیزد که خدا قلب اورا با ایمان آزموده ...ابوبکر گفت آیا آن مرد منم. رسول خدا فرمودند :نه .عمر گفت آیا منم .رسول خدا فرمودند:نه اوکسی است که الان کفش را وصله می زند . و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم ) کفش خود را به علی (علیه السلام)داده بود که وصله بزند.

سنن ترمذی ج5ص634 ح3715 وص 35ح2660  سنن أبی داود ج3ص65 مسند احمد ج2ص448 ح1336

مستدرک حاکم ج2ص137 و4ص298

 

حدیث38و40و41و42و43

کان لنفر من من أصحاب رسول الله(صلی الله علیه و سلم )ابواب فی المسجد فقال رسول الله (صلی الله علیه و سلم ):سدوا هذه الابواب الا باب علی . فتکلم فی ذلک اناس فقام رسول الله(صلی الله علیه و سلم )فحمد الله و اثنی علیه ثم قال :اما بعد فانی امرت بسد هذه الابواب غیر باب علی فقال فیه قائلکم والله  ما سددته ولا فتحته ولکنی امرت بشئ فاتبعته .

درهای خانه گروهی از اصحاب به مسجد باز می شد پیامبر فرمود همه درها را ببندند غیراز در خانه علی (علیه السلام).برخی در این باره چیزهای گفتند پیامبر بپا خواست وفرمود :من از خدا دستور داشتم که این کار را انجام دهم وبعضی ازشما حرفهای زدید به خدا سوگند این از طرف من نبود ازطرف خدا بود.

مسند احمد ج3ص41  ح19287   مستدرک حاکم ج3 ص125 مناقب خوارزمی ص327 ح328

 

حدیث 53 (46و44و47و48و49و50و51و55و52و56و57و58و59و60و61و 62و63)

...انه سمع النبی (صلی الله علیه و سلم )یقول لعلی حین خلفه فی غزوة تبوک علی اهله :الا ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.

پیامبر در حال رفتن به جنگ تبوک زمانی که علی علیه السلام را به جای خود جانشین کرد به او فرمود آیا راضی نمی شوی که برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.

 

حدیث 54

...حین نزل علیه الوحی فاخذ علیا وابنیه وفاطمة فادخلهم تحت ثوبه ثم قال اللهم هولاء اهلی واهل بیتی ...

...زمان که وحی نازل شد پیامبر دست علی ودو فرزندش وفاطمه را گرفت و آنها را زیر لباسش داخل کرد سپس گفت خدا اینان اهل بیت من هستند ...


مظلومیت علی

حدیث 65

...فایکم یبایعنی علی ان یکون اخی وصاحبی ووارثی فلم یقم الیه احد فقمت {علی علیه السلام }الیه وکنت اصغر القوم فقال اجلس ...ضرب النبی(صلی الله علیه و سلم )بیده علی یدی ثم قال انت اخی و صاحبی ووارثی...

{اولین روز دعوت عمومی اسلام} ...پیامبر فرمود هر کدام از شما که با من بیعت  برادر ومصاحب و وارث من خواهد بود.و من {علی علیه السلام }بپا خواستم در حالی که کم سن ترین آنها بودم ...پیامبر فرمود تو برادر ومصاحب و وارث منی...

 

حدیث 72

قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم )اما انت یا علی فصفیی و امینی

پیامبر فرمود اما تو ای علی برگزیده و امین من هستی.

 

حدیث 78

لما رجع رسول الله(صلی الله علیه و سلم ) عن حجة الوداع ونزل غدیر خم ...ثم قال کانی قددعیت فاجبت انی ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله و عترتی اهل بیتی فنظروا کیف تخلفونی فیها فانهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض ثم قال ان الله  مولای وانا ولی کل مومن ثم  اخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاهو عاد من عاداه .

در بازگشت از آخرین حج در غدیر خم پیامبر فرمود وفات من نزدیک است بین شما دو چیز گرانبها به جا می گذارم کتاب خدا و عترتم اهل بیتم ببینید بعد از من با آنها چگونه رفتار می کنید که این دو از هم  جدای ناپذیرند خدا ولی من است ومن ولی هر مومنی هستم هر کس من ولی اویم علی ولی اوست خدایا هر کس او را دوست دارد دوست بدار و هر کس او را دشمن دارد دشمنش بدار.

حدیث 79و80

...من کنت ولیه فهذا ولیه...

حدیث 81و82و83و84و85و86و87و92و93و94و95و96و98و99

...من کنت مولاه فعلی مولاه ...

حدیث 88

ان علیا منی وانا منه و هو ولی کل مومن بعدی

علی از من است  و من از اویم و او ولی هر مومنی بعد از من می باشد

حدیث 89

ان علیا منی وانا منه وهذا ولیکم بعدی علی از من است  و من از اویم و او ولی هر مومنی بعد از من می باشد

حدیث 90

سمعت رسول الله (صلی الله علیه و سلم )یقول من سب علیا فقد سبنی

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )فرمودند : هرکس به علی دشنام دهد من دشنام داده است.

حدیث 100و101

قال علی {علیه السلام }...لعهد النبی الامی (صلی الله علیه و سلم ) الی {ان }لا یحبنی الا مومن ولا یبغضنی الا منافق

علی علیه السلام :پیامبر به من فرمودند که جز مومن کسی مرا دوست نخواهد داشت و جز منافق کسی کینه مرا نخواهد داشت.

حدیث 110

استاذن ابوبکر علی النبی (صلی الله علیه و سلم )فسمع صوت عائشة عالیا هی تقول و الله لقد علمت ان علیا احب الیک من ابی فاهوی الیه ابوبکر لیلطمها و قال یا ابنةفلانة اراک ترفعین صوتک علی رسول الله (صلی الله علیه و سلم )فامسکه رسول الله (صلی الله علیه و سلم )و خرج ابوبکر مغضبا...

ابوبکر از پیامبر اجازه ورود خواست در هنگام صدای دخترش عائشه را شنید که بر سر پیامبر فریاد می زند که به خدا سوگند می دانم که علی نزد تو  محبوب تر از پدر من است .ابوبکر هجوم برد که به دخترش ضربه بزند ولی پیامبر مانع شد و ابوبکر با عصبانیت خارج شد...

حدیث 111و112

قالت {عائشة}ما رایت رجلا احب الی رسول الله (صلی الله علیه و سلم )منه{علی}ولا امراة احب الی رسول الله(صلی الله علیه و سلم )من امراته .

عائشة گفت مرد و زنی رامحبوب تر از علی وهمسرش نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم )ندیدم.

 

 

حدیث  123

 خطب ابوبکر و عمر فاطمة فقال رسول الله(صلی الله علیه و سلم )انها صغیرة فخطبها علی فزوجها منه.

ابوبکر و عمر از حضرت فاطمه( سلام الله علیها )خواستگاری کردند پیامبر فرمود دخترم کوچک است سپس علی علیه السلام خواستگاری کرد پس دخترش را به عقد او در آورد.

حدیث127و128

قالت {فاطمة}اخبرنی رسول الله(صلی الله علیه و سلم )...انی سیدة نساء اهل الجنة بعد مریم بنت عمران ...

حضرت فاطمه( سلام الله علیها )فرمودند پیامبر به من خبر داد که من سرور بانوان اهل بهشتم البته به جز حضرت مریم (سلام الله علیها)...

حدیث 130و140و141و142و143

قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم )...فاطمة ابنتی سیدة نساء امتی وان حسنا وحسینا سیدا شباب اهل الجنة.

پیامبر فرمودند دخترم فاطمه سرور بانوان امت من و حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند.

حدیث 133و134و135و136و137

قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم )ان فاطمة مضغة(بضعة) منی من اغضبها(آذاها) اغضبنی

پیامبر فرمودند فاطمه پاره تن من است هر چه او را به خشم آورد مرا به خشم می آورد.

حدیث 138و139

...قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم )هذان{الحسن و الحسین) ابنای و ابنا ابنتی ...

پیامبر فرمودند حسن وحسین پسران من وپسران دخترم هستند.

 

حدیث 147و148

... قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم )... و ما دعوت لنفسی بشئ الا دعوت لک مثله و دعوت بشئ الا قد استجیب لی او قال اعطیت الا انه قیل لی لا نبی بعدک.

پیامبر فرمود هر چه برای خودم از خدا خواستم برای تو{علی  علیه السلام}هم مثلش را خواستم وهر چه خواستم خدا اجابت کرد.یا اینکه پیامبر فرمود به جز یک مورد که به من گفتند بعد از تو پیامبری نیست.

حدیث 155

قالت ام سلمة...لما غداةقبض رسول الله(صلی الله علیه  وسلم)فارسل الیه رسول الله (صلی الله علیه  وسلم)و کان فی حاجةاظنه بعثه فجعل یقول جاء علی ثلاث مرات .قالت فجاء قبل طلوع الشمس فلما ان جاء عرفنا ان له الیه حاجة فخرجنا من البیت و کنا عدنا رسول الله (صلی الله علیه  وسلم)یومئذ فی بیت عائشة فکنت فی آخر من خرج من البیت ثم جلست ادناهن من الباب فاکب علیه علی فکان آخر الناس به عهدا جعل یساره و یناجیه.

ام سلمه :صبح وفات پیامبر حضرت دنبال علی {علیه السلام }فرستادند ظاهرا با او کاری داشت سه بار فرمود علی بیاید .علی {علیه السلام }

 قبل از طلوع خورشید آمد وقتی آمد فهمیدیم با هم کاری دارندپس خارج شدیم و ما برای عیادت پیامبر در اطاق عائشه بودیم من آخرین نفری بودم که خارج شدم وکنار همسران پیش در نشستم علی آخرین کسی بود که با پیامبر تماس داشت وپیامبر با راز می گفت و نجوا می کرد.

حدیث 156

فرمی {رسول الله(صلی الله علیه  وسلم)}بها{نعله}الی علی {علیه السلام }فقال ان منکم من یقاتل علی تاویل القرآن کما قاتلت علی تنزیله فقال ابوبکر انا قال لا قال عمر انا قال لا  قال لا ولکن صاحب النعل.

پیامبر کفشش را به علی داد و فرمود یکی از شما برای تاویل قرآن می جنگد همانطور که من برای نزول قرآن جنگیدم.ابوبکر گفت منم پیامبر فرمود نه عمر گفت منم پیامبر فرمود نه او کسی است که کفش را وصله میزند .

حدیث 168

...فقال عبدالله  بن عمرو سمعت رسول الله (صلی الله علیه  وسلم)یقول تقتل الفئة الباغیة عمارا .فقال عمرو لمعاویة اتسمع ما یقول هذا فحذفه قال نحن قتلناه ؟انما قتله من جاء به لاتزال داحضا فی بولک.

عبدالله فرزند عمروالعاص گفت از پیامبر شنیدم که گروه ستمگر و سرکش عمار را می کشند .عمرو العاص یه معاویه گفت شنیدی چه گفت معاویه او را  پس زد و گفت ما او را کشتیم ؟کسی او را کشته که او را به جنگ آورده است تو ثابت قدم نیستی دایم در بول خود می لغزی.