منتخب خصائص علی علیه السلام از کتاب خصائص نوشته خودم
حدیث 1:
سمعت علیا یقول : أنا أول من صلی مع رسول الله( صلی الله علیه و سلم ).
به هفت طریق (یا اول من اسلم ).
علی (علیه السلام)فرمود :من نخستین کسی هستم که با رسول خدا (صلی الله علیه و سلم )نماز گزاردم (اسلام آوردم).
مسند احمد 2/165 ح1191 و1192.مستدرک حاکم 3/112 .معجم اوسط طبرانی 2/444 ح 1767
...
حدیث 7:
قال علی :انا عبدالله واخو رسول الله (صلی الله علیه و سلم )و انا صدیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کاذب صلیت قبل الناس بسبع سنین.
علی (علیه السلام)فرمود:منم بنده خدا و برادر رسول او منم صدیق اکبر .این اوصاف را غیر از من جز دروغگو نمی گوید من هفت سال پیش از دیگران نماز گزاردم .
فضائل احمد 78/117 .سنن ابن ماجه 1/44 ح120 .تاریخ طبری 2/310. مستدرک حاکم 3/111 ...
حدیث 10:
ان النبی (صلی الله علیه و سلم )کان عنده طائر فقال :اللهم ائتنی بأحب خلقک إلیک یاکل معی من هذا الطیر.
فجاء أبوبکر فرده و جاء عمر فرده و جاء علی فأذن له .
نزد پیامبر پرنده ای بود حضرت دعا کردند که خدایا محبوب ترین آفریده ات رانزد من بفرست تا با من این پرنده را تناول کند.ابوبکر آمد پیامبر وی را نپذیرفت عمر آمد حضرت وی را نپذیرفت و علی (علیه السلام)آمد به او اجازه داد .
سنن ترمذی 5/636 ح3721 .مستدرک حاکم 3/131
حدیث 11:
. . . و لما نزلت- زاد هشام –( إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ) دعا رسول الله (صلی الله علیه و سلم )علیا وفاطمه وحسنا وحسینا فقال :اللهم هؤلاء اهلی .
زمانی که آیه تطهیر نازل شد (به روایت هشام )پیامبر علی وفاطمه وحسن وحسین را فرا خواند و فرمود خدایا اینان اهل من هستند.
سنن ترمذی 5/638 ح3728 .تقسیر طبری 22/6ح8 .مستدرک حاکم 3/108 و147و150.
حدیث 14 {با9 سند}
. . . قال (علی)فان رسول الله (صلی الله علیه و سلم )بعث{یوم الخیبر}ابابکر وعقد له لواءفرجع وبعث عمر عقد له لواء فرجع بالناس فقال رسول الله (صلی الله علیه و سلم )لأعطین الرایة رجلا یحب الله ورسوله ویحبه الله ورسوله لیس بفرار. . .
علی علیه السلام :رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم )روز خیبرپرچم را به دست ابابکرداد و و او را روانه میدان کرد پس باز گشت سپس پرچم را به دست عمر داد او هم همراه لشکر بازگشت پس رسول خدا فرمود :پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد وخدا و رسولش نیز او را دوست دارند{در حدیث 23 جمله یقاتل جبرئیل عن یمینه ومیکائیل عن یساره هم وجود دارد} واو هرگز از میدان نمی گریزد.{سپس پرچم را به من دادند}
مسند احمد ج2ص168 سنن ابن ماجه ج1ص43ح117 مستدرک حاکم ج3 ص37
حدیث 24
. . . و بعث ابابکر بسورة التوبةو بعث علیا خلفه فأخذها منه فقال:لایذهب بها الا رجل هو منی و أنا منه ....
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم ) ابابکر را برای ابلاغ سوره توبه فرستاد سپس علی (علیه السلام)راپی او روانه کرد تا آن را از ابوبکر بگیرد وابلاغ کند پیامبر در این مورد فرمودند :این سوره را جز مردی که ازمن است ومن از اویم نمی بردوابلاغ نمی کند. ...
ودعا رسول الله (صلی الله علیه و سلم )الحسن والحسین وعلیا وفاطمة فمد علیهم ثوبا فقال :(اللهم هولاء
أهل بیتی فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا)....
...رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم )حسن وحسین و علی وفاطمه را فرا خواند و پارچه ای بر روی آنها انداخت و فرمود :خدایا اینان اهل بیت من هستند از آنان رجس و پلیدی را ببر واز هرگونه آلودگی پاکشان کن...
....و سد ابواب المسجد غیر باب علی ...
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم )درهای {خانه های همسایه مسجد که به مسجد باز می شد }را بست به غیر از در خانه علی (علیه السلام).
مسند احمد ج5ص178ح3062 .3063 صحیح مسلم ج3 ص 1433 .و ج 4 ص1872 سیره ابن هشام ج2ص334 طبقات ابن سعد ج2 ص110 سنن بیهقی ج9ص131
حدیث 31 و71
عن علی قال :..فتغیر وجه النبی(صلی الله علیه و سلم )ثم قال :یا معشر قریش والله لیبعثن الله علیکم رجلا منکم قد امتحن الله قلیه للایمان فلیضربنکم علی الدین او یضرب بعضکم .فقال ابوبکر :أنا هویا رسول الله ؟قال :لا.فقال عمر أنا هو یا رسول الله ؟قال لا ولکن ذلک الذی یخصف النعل .و قد کان أعطی علیا نعله یخصفها.
... {قریش تقاضای برگرداندن بردهای مسلمان که به پیامبر پناهنده شده بودند را کردند پیامبر ازابوبکر و عمر نظر خواستند وآن دو قریش را تأیید کردند} فتغیر وجه النبی یعنی رنگ چهره پیامبر{در اثر ناراحتی از پاسخ ابوبکر و عمر}تغییر کرد و رو به قریش فرمودند :ای گروه قریش به خدا سوگند خدا مردی از شما را برای سرکوبی شما برمی انگیزد که خدا قلب اورا با ایمان آزموده ...ابوبکر گفت آیا آن مرد منم. رسول خدا فرمودند :نه .عمر گفت آیا منم .رسول خدا فرمودند:نه اوکسی است که الان کفش را وصله می زند . و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم ) کفش خود را به علی (علیه السلام)داده بود که وصله بزند.
سنن ترمذی ج5ص634 ح3715 وص 35ح2660 سنن أبی داود ج3ص65 مسند احمد ج2ص448 ح1336
مستدرک حاکم ج2ص137 و4ص298
حدیث38و40و41و42و43
کان لنفر من من أصحاب رسول الله(صلی الله علیه و سلم )ابواب فی المسجد فقال رسول الله (صلی الله علیه و سلم ):سدوا هذه الابواب الا باب علی . فتکلم فی ذلک اناس فقام رسول الله(صلی الله علیه و سلم )فحمد الله و اثنی علیه ثم قال :اما بعد فانی امرت بسد هذه الابواب غیر باب علی فقال فیه قائلکم والله ما سددته ولا فتحته ولکنی امرت بشئ فاتبعته .
درهای خانه گروهی از اصحاب به مسجد باز می شد پیامبر فرمود همه درها را ببندند غیراز در خانه علی (علیه السلام).برخی در این باره چیزهای گفتند پیامبر بپا خواست وفرمود :من از خدا دستور داشتم که این کار را انجام دهم وبعضی ازشما حرفهای زدید به خدا سوگند این از طرف من نبود ازطرف خدا بود.
مسند احمد ج3ص41 ح19287 مستدرک حاکم ج3 ص125 مناقب خوارزمی ص327 ح328
حدیث 53 (46و44و47و48و49و50و51و55و52و56و57و58و59و60و61و 62و63)
...انه سمع النبی (صلی الله علیه و سلم )یقول لعلی حین خلفه فی غزوة تبوک علی اهله :الا ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.
پیامبر در حال رفتن به جنگ تبوک زمانی که علی علیه السلام را به جای خود جانشین کرد به او فرمود آیا راضی نمی شوی که برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.
حدیث 54
...حین نزل علیه الوحی فاخذ علیا وابنیه وفاطمة فادخلهم تحت ثوبه ثم قال اللهم هولاء اهلی واهل بیتی ...
...زمان که وحی نازل شد پیامبر دست علی ودو فرزندش وفاطمه را گرفت و آنها را زیر لباسش داخل کرد سپس گفت خدا اینان اهل بیت من هستند ...